وقتی پریود شدی اون و اعضا...[P1]
#تکپارتی
#درخواستی
#هیونجین
علامت ا.ت÷
سونگمین:جوپ نزدیک شین خودم جرتون میدم..
با این حرف یهویی سونگمین میون موضوع چرتو پرتی که کنار هم بعد یه اجرای طولاتی مدتی داشتین حرف میزدین همتون زدین زیر خنده و لینو ادامه داد..
لینو:تو و جوپ شیپ فوراورررر..
فلیکس:وای یه جفت بچه هم درست کنین مثل جوپ خوشگل و خوش صدا باشههه..
÷لعنت...بهتون بس کنیدد!*همراه با خنده*
هان:از حق نگذریم سونگمین خوشبخترین مرد میشه که همچنین زنی داره..
چان:شما ها دیونه این..لینو مگه سونگمین ماله تو نبود؟فلیکس تو کی از بچه ها اینقد خوشت امد؟هان جوپ زنه یا مرده؟
..
همه چیز خوب و قشنگ بود و خنده بینتون ریشه زیادی میگرفت البته تا موقعی که به خاطر سوزش ناشی از رحمت خندت محو شده و زود نگاهتو به شلوار سیاه رنگت دادی...البته که نباید چیزی میدیدی چون شلوات سیاه بود..از طرفی خیالت به خاطر رنگ شلوارت راحت واز طرفی به خاطر عبور خونت از شلوار راحت نبود!
چه جوری میتونستی بدون اینکه اعضا متوجه وضعت بشن بری بیرون نه نمیتونستی قطع..وایساااا هیونجین..*نگاهتو دادی به هیونجین کنارت نشسته و با خنده به اعضا خیره شده بود*
چون نمیتونستی رو در رو بهش چیزی بگی گوشیو برداشتی و بدون معطلی "هیون پریود شدم" رو براش فرستادی..
با صدای پیامک گوشیش رو برداشت و با خنده شروع کرد به باز کردن رمزش..و این خندش با خوندن پیامک تو محو شدو زود سرشو به طرفت چرخوند..
دوباره براش نوشتی که "چجوری پاشم؟اگه بلند شمو مبل خون باشه چیکار کنم؟"
با خندن پیامت در جواب نوشت "نترس بیب الان یه کاریش میکنم"
جونگین:نونا..حالت خوبه؟
با شنیدن صدای جونگین که روبه روت رو صندلی نشسته بود نگاهتو بهش دادی و زود سرتو به دو جهت به معنای آره تکون دادی..
که خنده کوتاهی تحویلت داد و دوباره به جمع پیوست..انگار فقط مکنتون مراقب وضع بقیه بود:)
تا خواستی به خاطر شیرین بودنش خنده ای بزنی که با گرفته شدن کمر و پات توسط هیونجین متوقف شده و تعجب کردی..
÷هیونجین داری چیکار می..
همه اعضا از خنده خارج شده و سوالی به شما دو خیره شدن..
هان:چیشده؟هیون چرا ا.تو بغل گرفتی؟
هیونجین:ماله خودمه..دوست دارم مشکلی هست؟
چانگبین:بله بله ماهم میدونیم ماله خودته فقط میخوایم بدونیم چرا بلند شدین؟
لینو:خیرم ا.ت ماله همه اس!
هیونجین:ام..اون خوابش میاد میخوام ببرمش رو تخت و تو لینو هیونگ هار هار هار ا.ت فقط ماله منه!
فلیکس:یعنی ا.ت نمیتونه خودش بره رو تخت؟؟نکنه شما دو..
هیونجین به سمت در خروجی قدم برداشت:هر چی باب میلته فک کن لی فلیکس!
#درخواستی
#هیونجین
علامت ا.ت÷
سونگمین:جوپ نزدیک شین خودم جرتون میدم..
با این حرف یهویی سونگمین میون موضوع چرتو پرتی که کنار هم بعد یه اجرای طولاتی مدتی داشتین حرف میزدین همتون زدین زیر خنده و لینو ادامه داد..
لینو:تو و جوپ شیپ فوراورررر..
فلیکس:وای یه جفت بچه هم درست کنین مثل جوپ خوشگل و خوش صدا باشههه..
÷لعنت...بهتون بس کنیدد!*همراه با خنده*
هان:از حق نگذریم سونگمین خوشبخترین مرد میشه که همچنین زنی داره..
چان:شما ها دیونه این..لینو مگه سونگمین ماله تو نبود؟فلیکس تو کی از بچه ها اینقد خوشت امد؟هان جوپ زنه یا مرده؟
..
همه چیز خوب و قشنگ بود و خنده بینتون ریشه زیادی میگرفت البته تا موقعی که به خاطر سوزش ناشی از رحمت خندت محو شده و زود نگاهتو به شلوار سیاه رنگت دادی...البته که نباید چیزی میدیدی چون شلوات سیاه بود..از طرفی خیالت به خاطر رنگ شلوارت راحت واز طرفی به خاطر عبور خونت از شلوار راحت نبود!
چه جوری میتونستی بدون اینکه اعضا متوجه وضعت بشن بری بیرون نه نمیتونستی قطع..وایساااا هیونجین..*نگاهتو دادی به هیونجین کنارت نشسته و با خنده به اعضا خیره شده بود*
چون نمیتونستی رو در رو بهش چیزی بگی گوشیو برداشتی و بدون معطلی "هیون پریود شدم" رو براش فرستادی..
با صدای پیامک گوشیش رو برداشت و با خنده شروع کرد به باز کردن رمزش..و این خندش با خوندن پیامک تو محو شدو زود سرشو به طرفت چرخوند..
دوباره براش نوشتی که "چجوری پاشم؟اگه بلند شمو مبل خون باشه چیکار کنم؟"
با خندن پیامت در جواب نوشت "نترس بیب الان یه کاریش میکنم"
جونگین:نونا..حالت خوبه؟
با شنیدن صدای جونگین که روبه روت رو صندلی نشسته بود نگاهتو بهش دادی و زود سرتو به دو جهت به معنای آره تکون دادی..
که خنده کوتاهی تحویلت داد و دوباره به جمع پیوست..انگار فقط مکنتون مراقب وضع بقیه بود:)
تا خواستی به خاطر شیرین بودنش خنده ای بزنی که با گرفته شدن کمر و پات توسط هیونجین متوقف شده و تعجب کردی..
÷هیونجین داری چیکار می..
همه اعضا از خنده خارج شده و سوالی به شما دو خیره شدن..
هان:چیشده؟هیون چرا ا.تو بغل گرفتی؟
هیونجین:ماله خودمه..دوست دارم مشکلی هست؟
چانگبین:بله بله ماهم میدونیم ماله خودته فقط میخوایم بدونیم چرا بلند شدین؟
لینو:خیرم ا.ت ماله همه اس!
هیونجین:ام..اون خوابش میاد میخوام ببرمش رو تخت و تو لینو هیونگ هار هار هار ا.ت فقط ماله منه!
فلیکس:یعنی ا.ت نمیتونه خودش بره رو تخت؟؟نکنه شما دو..
هیونجین به سمت در خروجی قدم برداشت:هر چی باب میلته فک کن لی فلیکس!
۲۶.۴k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.